عامل موفقیت فقط خودتان هستید ، پس درنگ نکنید !!
موفقیت برای هرکسی معنایی متفاوت دارد . اگر جاهطلب هستید ، آرزویی دارید یا هدف خاصی دارید که میخواهید به آن برسید ، فقط لازم است ذهنیت درست و مجموعه قویای از اهداف داشته باشید . شما باید در تماممسیر باانگیزه و متمرکز باشید .
درزمانی که شکست میخورید ، به یاد داشته باشید که باید به عقب برگردید و ادامه دهید . با زمان و تلاش ، شما میتوانید به موفقیت برسید .
این مقاله بهصورت گامبهگام ، شمارا در مسیر موفقیت راهنمایی میکند .
تعیین هدف
مشخص کنید که موفقیت برای شما چه معنایی دارد . شما نمیتوانید به موفقیت دست پیدا کنید ، اگر ندانید که چه معنایی برای شما دارد . هرکسی موفقیت را به شکل متفاوتی میبیند . موفقیت حقیقی در دستیابی به چیزهایی که شمارا در زندگی خوشحال میکند ، نهفته است . درزمانی که مشخص کردید که موفقیت شما در چیست ، باید هدفی معنادار و مهم برای خود تنظیم کنید .
شروع به نوشتن معنای موفقیت برای خود کنید . مثلاً میتواند مواردی مانند زیر باشد :
۱ – بالا بردن درآمد
۲ – زندگی درجایی که مدنظرتان است
۳ – داشتن خانواده شاد
و چیزهایی که موفقیت باعث میشود به آنها برسید ، مثلاً : سفر ، پسانداز بازنشستگی و داشتن زندگی اجتماعی سالم و غیره .
اگر نمیدانید که چه چیزی باعث میشود که شما در زندگی شاد شوید ، مقداری زمان را برای پیدا کردن آن صرف کنید ، مثلاً : مسافرت کنید ، با خانواده خود وقت بگذرانید ، تفریحی را دنبال کنید و یا هر چیز دیگری . مواردی که به پول ربطی ندارد را نیز حتماً بررسی کنید و سپس مشخص کنید که به چه چیزی نیاز دارید تا به آن شادی برسید .
هدف نهایی خود را مشخص کنید . چیزی را مشخص کنید که دوست دارید انجام دهید ، چیزی که به شما احساس رضایت بدهد . زمانی که چیزی را که دوست دارید را مشخص کردید ، از این اطلاعات برای پیدا کردن هدف از زندگی خود و یا هدف زندگی خود استفاده کنید .
پیدا کردن چیزی که دوست دارید به شما در تماممسیر رسیدن به موفقیت انگیزه میدهد . اگر هدف شما چیزی باشد که از آن لذت میبرید ، پافشاری و رسیدن به آن بسیار آسانتر خواهد بود .
مشخص کنید که ۵ ، ۱۰ و ۲۰ سال آینده کجا میخواهید باشید . چهکاری میتوانید انجام دهید تا به رسیدن به این هدف کمک کنید ؟
اگر در مورد انتخاب هدف خود مشکلدارید میتوانید به یک کوچ حرفهای یا یک روانشناس خوب مراجعه کنید .
اهداف شما باید قابلاندازهگیری باشد . بهعنوانمثال : بهجای تعیین هدف بهعنوان بهتر کردن شغل ، ایجاد معیارهایی مانند : بالا بردن ۳۰% بهرهوری و فقط ۵ بار دیر کردن سرکار در سال را هدف قرار دهید .
هدف خود را به قدمهای کوچک تقسیم کنید . روی ساده کردن ایدههای خود و معین کردن کاری که باید انجام دهید تا به آن هدف برسید بگذارید . اگر میتوانید روی تکهتکه کردن هدف کارکنید ، این کار باعث آسان کردن و ایجاد ترس کمتر برای انجام آنها میشود .
بهعنوانمثال : هدف راهاندازی یک شرکت تجارت الکترونیک است ، که به نظر شما رسیدن به آن غیرممکن است . شما باید آن را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید . اهداف کوچکتر میتواند شامل نوشتن یک طرح کسبوکار ( بیزینس پلن ) ، پیدا کردن سرمایهگذاران ، گرفتن وام یا ارائه ایدههای محصول باشد .
حتماً هدفهای خود را هوشمندانه انتخاب کنید . این یعنی آنها خاص ، قابلاندازهگیری ، قابلدستیابی ، مربوط به هدف و بهموقع باشند . همیشه از خودتان بپرسید که هرکدام از اهداف شما با این معیارها مطابق هستند یا خیر .
جدول زمانی برای رسیدن به اهداف خود مشخص کنید . برای خودتان جدول زمانی تعیین کنید که دشوار اما قابل انجام باشد . حتماً مطمئن شوید که بهاندازه کافی زماندارید تا تمامی قدمهای کوچک را انجام دهید .
حتماً دستورالعملهایی را برای اهداف کوچکتر نیز تنظیم کنید . بهعنوانمثال : در پایان ماه برای پیوستن به یک تیم بهبود کسبوکار یا حساب کردن خرج و مخارج برای ۳ ماه برنامه بچینید .
منابع لازم برای دستیابی به اهداف خود را شناسایی کنید . ممکن است شامل ابزار ، دروس ، بودجه یا دیگر منابع که به شما در رسیدن به هدفتان کمک کند باشد . شما ممکن است به مهارتهای خاصی مانند : سخنرانی عمومی یا دیگر افراد مانند کارمندان یا مشاوران نیاز داشته باشید .
بهعنوانمثال : برای شروع کسبوکار خود ، شما ممکن است نیاز به وام بانکی داشته باشید . برای گرفتن وام بانکی شما نیاز به داشتن نمره اعتباری خود در بانک دارید .
مثلا اگر میخواهید یک موسیقیدان شوید ، ممکن است لازم باشد روی ساز موسیقی ، موسیقی یا وبسایت خود سرمایهگذاری کنید .
مدیریت زمان و بهرهوری
برای خود یک برنامه تعیین کنید ( برنامهریزی کنید ) . برای هرروز خود یک لیست بنویسید . برای پروژههای بلندمدت و برای هدف خود ، کار روزانه تعیین کنید تا به تکمیل آن کمک کند .
بعد از اتمام هرکدام از کارها ، آنها را بررسی کنید تا به انگیزه دادن به خودتان کمک کنید . داشتن برنامه میتواند حتی در روزهایی که احساس ناامیدی دارید ، ساختاری را ارائه دهد و به شما کمک کند .
از برنامههای موبایل استفاده کنید یا میتوانید آنها را روی کاغذ یا سررسید یادداشت کنید . حتماً مطمئن شوید که برای تمامی کارها مهلت ( آخرین فرصت انجام ) تعیین کنید و آن را واضح بنویسید .
اگر کارهای خود را فراموش میکنید ، از هشداردهندههای موبایل استفاده کنید . برنامههای زیادی برای این کار وجود دارند .
در مورد مقدار زمان موردنیاز برای کارها واقعبین باشید . در برنامهریزی خود برای هرکدام از کارها زمان بیشتری نسبت به چیزی که فکر میکنید اختصاص دهید .
تا جایی که امکان دارد حواسپرتیها را کم کنید . تقریباً غیرممکن است که شما بتوانید ۱۰۰% تمرکز خود را در ۱۰۰% زمان خود حفظ کنید ، اما حذف حواسپرتیها میتواند باعث شود تا شما کارها را بهینهتر انجام دهید . استراحت کردن بهصورت گهگاهی بد نیست .
در صورت امکان درجایی ساکت کارکنید . اگر محل کار شما شلوغ بود ، میتوانید از هدفونهای دارای قابلیت حذف صدای محیط ( noise cancelling ) یا گوشگیرهای عایق صدا ( محافظ گوش ) استفاده کنید .
از دوستان و خانواده خود بخواهید که در زمان کار کردن شما مزاحمتان نشوند . بگذارید بدانند که شما این زمان را برای خودتان نیاز دارید . اگر لازم بود ، موبایل خود را خاموشکنید یا آن را داخل کشو میز بگذارید .
۵ دقیقه استراحت در هر ساعت میتواند به تمرکز دوباره شما کمک کند . مقدار کمی راه رفتن ، چیزی خوردن یا انجام حرکات کششی میتوانند ایدههای خوبی باشند .
چند کار را با یکدیگر انجام ندهید . کار کردن روی بیشتر از ۱ چیز درآنواحد میتواند باعث کاهش بهرهوری شما شود . همیشه تمام تمرکز خود را روی ۱ کار بگذارید .
در صورت امکان کارهای خود را برونسپاری کنید . برونسپاری کارها کاملاً در جهت بهبود مدیریت زمان است . شما ممکن است فکر کنید که سوپرمن هستید اما باید بدانید که قدرتهای شما محدود است و اگر هم نباشد زمان شما محدود است . برونسپاری برخی از کارها با ضرورت کمتر باعث میشود که شما زمان بیشتری برای تمرکز روی چیزهایی که ضروری هستند داشته باشید .
مثلاً اگر کتاب مینویسید ، از دوستان یا یک ادیتور بخواهید تا آن را ویرایش کند ، آنها میتوانند آن را تصحیح و پیشنهادهایی نیز به شما ارائه دهند .
اگر برای کار خود نیاز به سایت دارید ، یک متخصص طراحی سایت استخدام کنید تا برایتان این کار را انجام دهد . با این کار شما نیازی نیست که طراحی سایت را یاد بگیرید ، درحالی که با این کار وبسایت خوبی نیز دارید . البته این یک مثال بود و در حال حاضر طراحی سایت بسیار ساده است و شما با نصب وردپرس و قالب آن بهراحتی میتوانید یک سایت با حداقل هزینه داشته باشید .
به کار افراد دیگر اعتماد داشته باشید . اگر به افراد اطراف خود اعتماد نداشته باید ، موفقیت سخت میشود . قسمتی از موفق بودن پیرامون جمعکردن یک تیم در کنار خود است . اگر شما به دیگران بهاندازه کافی اعتماد نداشته باشید که بتوانند کار خودشان را انجام دهند ، شما در کار خودتان نیز موفق نخواهید بود .
درزمانی که میخواهید تصمیم بگیرید که به چه کسی در کار اعتماد کنید ، باید فاکتورهای زیادی را در نظر داشته باشید . شما باید به صلاحیت ، تجارب گذشته ، پرسوجو از دیگر افراد یا اینکه درگذشته چقدر قابلاعتماد بودهاند دقت کنید .
به افراد اعتماد داشته باشید ، زیرا اعتماد میتواند یک عامل انگیزشی فوقالعاده باشد . اگر شما به کسی اعتماد داشته باشید ، آنها خواهان خوب کار کردن هستند ، زیرا میخواهند به اعتماد شما پاسخ دهند که اینیک انگیزه بسیار قوی است .
به افراد اعتماد کنید ، زیرا به آنها نیاز دارید . بهجای اینکه تمامکارها را خودتان انجام دهید ، کارها را به دیگران محول کنید تا انجام دهند .
اعتماد به خودتان را نیز فراموش نکنید !!!!
به دنبال یک منتور ( مربی ) برای کمک و راهنمایی به خود باشید . منتور به کسی گفته میشود که معمولاً دارای تجربه بیشتری از شما است ، تجارت را میداند ، به شما مشاوره میدهد و به شما در حرفه موردنظرتان کمک میکند . شما میتوانید از رئیس ، استاد ، افراد مسن خانواده یا دوستان خود بهعنوان منتور استفاده کنید .
کمک منتور شامل مواردی مانند زیر میشود :
شبکه ارتباطی : شبکه ارتباطی باعث ایجاد ارتباط بین افرادی که با یکدیگر مرتبط ( از نظر کاری و .. ) هستند میشود . شبکه ارتباطی برای دو طرف سودمند است . شما چیزی مانند : تخصص ، ایده یا فرصت را به کسی پیشنهاد میدهید و در عوض چیزی میگیرید .
عیبیابی : عیبیابی یعنی یادگیری درباره چگونگی ایجاد ایدهها یا برنامههای کاربردی در شرایط دشوار . منتور میتواند به شما کمک کند تا آنچه شما برای تغییر ایدهها یا بهبود آن نیاز دارید را به دست بی آورید .
استراتژی : منتورها احتمالاً دارای دید بیشتری نسبت به شما است ، زیرا آنها بیشتر در این بازی بودهاند و موفقیتها و شکستهای بیشتری را تجربه کردهاند . شما میتوانید با استفاده از تجربه آنها استراتژی آینده خود را بچینید .
تا میتوانید یادگیری را ادامه داده و علم خود را افزایش دهید . هیچوقت از یادگیری دست نکشید . شما هیچوقت نمیدانید که چه زمانی اکتشاف شما در علم تمام میشود !! که البته قطعا هیچوقت تمام نخواهد شد 🙂 . حرفهای دیگران را گوش دهید ، مهارتهای جدید یاد بگیرید و یادگیری کارهای جدید را از یاد نبرید . اطلاعات جدید میتواند به شما کمک کند تا رابطهای بین ایدهها و استفاده از آنها برای بهتر کردن زندگی خود یاد بگیرید .
کتاب بخوانید ، مستند ببینید ، در کلاسهای آنلاین شرکت کنید تا به علم خود بی افزایید . چیزهایی را دنبال کنید که دوست دارید یا به شما مهارتهای ضروری را آموزش میدهند .
تا جایی که میتوانید درباره صنعت ، شرکتها ، تفریحها یا هدف خود ، چیزهایی یاد بگیرید تا موفق شوید . از خود سوال کنید : افراد موفق چهکارهایی را انجام میدهند تا به اهدافشان برسند ؟
ریسکهای حسابشده انجام دهید . افراد موفق بزرگ فکر کرده و بزرگ عمل میکنند . منتظر نباشید تا فرصت به سراغ شما بی آید . از ناحیه امن خود بیرون بی آیید . ریسکهای ممکن را بررسی کنید ، مطمئن شوید که شانس به نفع شماست ، سپس یک جهش انجام دهید .
پیروی نکنید و بهجای آن رهبری کنید . شجاعت داشته باشید و کارهای متفاوت انجام دهید .
به دنبال حل مشکلات ( نقطه درد مردم ) باشید . به اطراف خود نگاه کنید و به راههایی فکر کنید که میتوانید مشکلات را حل کنید . چه کسانی در حال تقلا و شکایت هستند ؟ چگونه میتوانید زندگی آنها را بهتر کنید ؟ آیا شما میتوانید یک محصول یا سرویسی را ارائه دهید تا این مشکل را برطرف کنید ؟ و …
مشکلات شایع شامل موارد زیر است :
مشکلات اجتماعی : آیا میتوانید به مشکلات اجتماعی که نیاز به نوآوری دارند فکر کنید ؟ بهعنوانمثال : نوآوری در ارتباط بین مردم در شبکههای اجتماعی و یافتن دوستانی که نظرات آنها به یکدیگر نزدیکتر است .
مشکلات تکنولوژی : میتوانید از تکنولوژی برای انجام بهتر کارهای مردم استفاده کنید ؟ بهعنوانمثال : شرکت های تکنولوژی پردازندههای کوچکتری تولید میکنند تا رابط کاربری را بهبود ببخشند و مشتری را راضی کنند .
مشکلات استراتژی : آیا شما میتوانید به کس دیگری در مورد مشکلات استراتژیاش کمک کنید ؟ بهعنوانمثال : مشاوران به دیگر شرکتها و اشخاص کمک میکنند تا کارآمدتر ، سودآور و محتاطتر شوند .
مشکلات ارتباطی : آیا میتوانید به مردم کمک کنید تا با یکدیگر هماهنگ شوند ؟ بهعنوانمثال : روانشناسان و مشاوران ازدواج به دیگران کمک میکنند تا روابط شخصی افراد را بهبود ببخشند .
از تکنولوژی بهعنوان ابزار استفاده کنید تا بهعنوان حواسپرتی !! تکنولوژی میتواند بهصورت باورنکردنی قدرتمند باشد ، اما همچنین میتواند انرژی و بهرهوری شمارا از بین ببرد . از تکنولوژی برای مقاصد بهرهوری استفاده کنید ، اما اجازه ندهید که شمارا گمراه کند .
از برنامهریزهای آنلاین یا اپلیکیشن موبایل برای برنامهریزی هدفها ، ملاقات و کارهای خود استفاده کنید . بعد از انجام کارها آنها را خط بزنید یا پاککنید تا به شما انگیزه دهد .
معمولاً موسیقی باعث حواسپرتی افراد در هنگام کار میشود . اگر نیاز به موسیقی دارید ، از سبک جاز ملایم یا موسیقی کلاسیک استفاده کنید که کمتر باعث حواسپرتی میشوند .
با همکاران و رئیس خود رودررو صحبت کنید تا از فرستادم پیامها و ایمیلهای زیاد خودداری شود . ایمیل و پیامرسانهای خود را مدیریت کنید و پیغامهای غیرضروری را پاککرده یا به مکان دیگری منتقل کنید .
درست کردن نگرش
موفقیت خود را مجسم کنید . هرچقدر واضحتر و دقیقتر موفقیت خود را تصور کنید ، برای شما آسانتر است تا آن را دنبال کنید . هنگامیکه شما در معرض شکست یا ناکامی قرار میگیرید ، به خودتان یادآوری کنید که بعد از همه آنها به رویاهای خود دست پیدا میکنید .
چند دقیقه از وقت روزانه خود را به تصور کردن موفقیت خود بپردازید . خودتان را در فیلمی تصور کنید که به موفقیتی که میخواهید رسیدهاید . شما در فیلم چه میکنید ؟ موفقیت شما چطور است ؟ مزه احساس موفقیت را بچشید و از آن بهعنوان انگیزه برای فروکش کردن عصبانیت خود استفاده کنید .
تابلویی از معنای واقعی موفقیت برای خود درست کنید . از عکسها و جملات الهامبخش در مجلات و وبسایتها برای درست کردن تابلو استفاده کنید . تابلو را در مکانی که زیاد آن را مبینید مانند : دفتر کار یا آشپزخانه قرار دهید .
درزمانی که موفقیت خود را تصور میکنید ، انگیزه خود را تقویت کنید . افراد موفق به خودشان و مأموریتشان اعتقاد دارند .
در مواجه با هر چیزی سریعاً کنجکاوی به خرج دهید . بسیاری از افراد موفق دارای حس کنجکاوی سیریناپذیری هستند . اگر آنها ندانند که چیزی چگونه کار میکند یا جواب سؤالی را ندانند ، آن را پیدا میکنند . اغلب این افراد خودشان به دنبال کشف جواب هستند ، برای آنها مسیر بهاندازه مقصد مهم است .
در برخورد با هر چیزی سؤالاتی را از خود بپرسید . بهعنوانمثال : از دامپزشک بپرسد که چه چیزی حیوانات را از انسان متفاوت میکند یا با همسایه خود درباره حیاط باصفای او صحبت کنید .
اگر با چیز جدیدی برخورد کردید ، سعی کنید درباره آن تحقیق کنید و ببینید که چه چیزی میتوانید درباره آن یاد بگیرید ؟
با دیگران درباره تجربیات و موفقیتهایشان صحبت کنید . ممکن است شما چیزهایی جدید درباره کسی که مدت زیادی او را میشناسید بفهمید .
کنجکاوی به شما کمک میکند تا چیزهای شگفتانگیز و لذت بخشی در هر چیزی پیدا کنید تا اینکه فقط کارکنید تا به هدف نهایی خود برسید .
خود را با افراد موفق احاطه کنید . زمانی که اطراف شما پر از افراد موفق باشد ، دلگرمکننده است . شما میتوانید از فکر و اندیشه آنها استفاده کنید و حتی آنها میتوانند شمارا با افراد دیگر ارتباط دهند . همچنین آنها باعث ایجاد انگیزه در شما شده و میتوانند در روند پیشرفت ، شما حمایت کنند .
افراد موفق را از طریق کتابهایشان ، سخنرانیها و زندگینامه آنها بررسی کنید . در صورت امکان ، طرح و نقشه خود را با آنها مقایسه و نزدیک کنید . دانش به همان اندازه که آزاد است ، قدرتمند نیز هست .
در زندگی خود به اطراف نگاهی بی اندازید . آیا کسی را میشناسید که به موفقیتی رسیده که شما برای خودتان پیشبینی میکنید ؟ آنها چکار میکنند ؟ آنها چگونه زندگی خود را میگذارند ؟ با آنها صحبت کرده و مشاوره بگیرید .
از افرادی که شمارا دلسرد میکنند یا از رسیدن به هدفتان جلوگیری به عمل میآورند دوریکنید . آنها فقط شمارا درراه موفقیت به عقب برمیگردانند .
انتظارات خود را واقعبینانه تنظیم کنید . خیلی واضح است که در بیزینس شما نیاز به داشتن اعتمادبهنفس بالا دارید تا بتوانید کارهایتان را انجام دهید ، اما باید اطمینان داشته باشید که انتظارات شما قابل اداره کردن و واقعبینانه باشد . اگر انتظارات شما بیشازحد بالا باشد ، رسیدن به هدف یا غلبه بر مشکلات سختتر میشود .
به خودتان اجازه دهید تا در انتظارات شما انعطافپذیری وجود داشته باشد . بهعنوانمثال : بهجای اینکه انتظار قطعی از موفقیت در کار جدید را داشته باشید ، بگویید ممکن است مقداری طول بکشد تا این کار خودش را نشان دهد و در صورت موفق نشدن در این کار به دنبال کار دیگری خواهم رفت .
به یاد داشته باشید که همیشه تغییرهایی وجود دارند که شما نمیتوانید آنها را کنترل کنید . با این حال میتوانید کنترل کنید که در این شرایط چه واکنشی نشان دهید . بهعنوانمثال : اگر یک هزینه غیرمنتظره برایتان تراشیده شد ، به خودتان بگویید که این برگشت به عقب موقت است .
به بازخورد ( فیدبک ) توجه کنید . نقد سازنده میتواند به شما کمک کند تا کار خود را بهبود بخشید ، هرچند شنیدن نقد در بعضی از موارد سخت است .
یاد بگیرید که شکست را قبول کنید . غیرممکن است که بدون شکست در قسمتهایی از راهِ موفقیت به موفقیت دست پیدا کرد .
غلبه بر شکست
بعد از برگشت به عقب ( شکست ) دوباره تلاش کنید . در هر شکستی چیزی به شما داده خواهد شد ( سودی در بر خواهد داشت ) . هرگز از شکست خوردن فرار نکنید ، زیرا زندگی پر از فرصت است . فقط کافی است که مشخص کنید بعد از شکست چگونه دوباره باید ادامه دهید . دست از تلاش برندارید . اگر اولین کوشش شما کار نکرد ، مأیوس نشوید .
بهانه نیاورید . شکست خود را با سرزنش کردن دیگران توجیه نکنید . اگر اشتباه از شما بود ، آن را قبول کنید . این کار به شما کمک میکند تا بفهمید که چه چیزی نیاز به تغییر دارد و آن را بهبود ببخشید .
از شکستهای خود بیاموزید . هر شکست یک فرصت برای یادگیری است . اگر اشتباهی کردهاید ، آن را از یاد نبرید ، احتمالاً اشتباهات مشابهی در آینده پیش خواهد آمد . اگر شما اشتباهی کردید و از آن چیزی یاد گرفتید ، در آینده ، وقت شما برای انجام اشتباه مشابه تلف نخواهد شد .
در اشتباهات و شکستها باقی نمانید . باید قبول کنید که زندگی عادلانه نیست و این یک حقیقت است . بهجای قضاوت کردن ، به دنبال راهی برای بهتر کردن دنیا و برای خودتان باشید . همیشه فکر کنید که موقعیتهایی که در آن هستید را چگونه بهبود ببخشید .
بهعنوانمثال : اگر در محلی کار میکنید که محیط آن سمی است ، ابتکار عمل به خرج دهید تا از آن رهایی پیدا کنید و به همکاران خود کمک کنید . درزمانی که نیاز است ، به آنها موفقیت را بی آموزید و انگیزه دهید .
گاهی اوقات اتفاقات غیرمنتظرهای در مسیر موفقیت پیش میآیند . مثلاً ممکن است دوندگان ماراتون مصدوم شوند . به دنبال اهداف جدید یا راههای جایگزین برای رسیدن به رویاهای خود باشید . بهعنوانمثال : به دنبال ورزشی باشید که فشار کمتری به مفصلها میآورد مانند شنا ، یا به دنبال درمان مشکلات فیزیکی خود باشید .
تلاش کنید که در دیگر قسمتهای زندگی خوشحال باشید . به یاد داشته باشید که موفقیت خوشحال بودن را تضمین نمیکند . موفقیت با رسیدن به هدف مساوی است ، اما همیشه شادی را به ارمغان نمیآورد . بهجای اینکه فقط روی هدف خود تمرکز کنید ، مطمئن شوید که توازن را در زندگی خود رعایت میکنید . به دنبال به دست آوردن خوشبختی در بقیه قسمتهای زندگی خود نیز باشید .
پلهای پشت سرخود را خراب نکنید . قسمت زیادی از زندگی درباره روابط شخصی است ، بنابراین آنها را رها نکنید . اگر شما به هدفتان برسید و موفق شوید اما روابط خوبی نداشته باشید و موردحمایت دیگر افراد نباشید ، آیا ارزشش را دارد ؟
تجربه بیشتر از مقصد ارزش دارد . تجربیات ، غیر از پول یا دارایی ، میتواند شمارا بهصورت بلندمدت خوشحال نگه دارد . روی ایجاد خاطرات عالی با افراد خوب در طول مسیر زندگی تمرکز کنید ، که قطعاً شمارا نیز خوشحال خواهد کرد .
تمرکز خود را بر مثبت ماندن بگذارید ، حتی اگر شکست خوردید . شما شگفتزده خواهید شد اگر بدانید که افکار شما کارهای شمارا هدایت میکنند . اگر شکست خوردید ، در مورد شروع دوباره نترسید ، خوشحال باشید از فرصتی که به شما دادهشده که حتی شاید بیشتر موفق شوید .
نکات مهم
۱ – همه افراد از هدف شما حمایت نمیکنند . بعضی از افراد غیرمطمئن یا خیره چشم هستند ، خودتان را برای مواجهه با آنها آماده کنید و از آنها عبور کنید تا زمانی که افرادی را پیدا کنید که برای شما خوشحال هستند و کسانیکه شمارا حمایت میکنند برسید .
۲ – موفقیت تنها باقدرت اراده به دست نمیآید . موفقیت با پیگیری و عزم جزم حاصل میشود . اگر کاری را یکبار انجام دهید تفاوت بزرگی ایجاد نمیشود ، اما اگر آن را خیلی تکرار کنید میتوانید به موفقیت برسید .
۳ – همیشه پیرو تعریف خود از موفقیت باشید . سعی نکنید به دنبال چیزی که دیگران برای شما میخواهند بروید .
۴ – بیشازحد نگران اینکه مردم چه میگویند یا فکر میکنند نباشید . فقط به چیزی که میخواهید به دست بی آورد بچسبید .
۵ – مؤدب و محترم باشید . به یاد داشته باشید ، شما مجبور نیستید دیگران را به سمت موفقیت ببرید و حتماً آنها را موفق کنید .
بدون دیدگاه